نماد سایت وبلاگ سامانه مراقبت از خانواده

خلاصه کتاب کوری نوشته ژوزه ساراماگو

خلاصه کتاب کوری

اگر می خواهید اوقات فراغت خود را به خواندن کتاب اختصاص دهید، به شما پیشنهاد می کنیم کتاب کوری را انتخاب کنید. این کتاب نوشته ژوزه ساراماگو نویسنده پرتغالی می باشد که توانست جایزه نوبل را دریافت کند. با ما باشید تا خلاصه کتاب کوری را بخوانید. لازم به ذکر است که این کتاب در نسخه الکترونیکی نیز وجود دارد که می توانید به راحتی آن را در گوشی موبایل خود دانلود کرده تا در هر لحظه در جریان داستان قرار گیرید.

خلاصه کتاب کوری

کوری کتابیست که می تواند شما را در ارتباط با چشم و نعمت دیدن هشیار کند و آن چنان با خواندن آن به فکر فرو می روید که محال است حوادث و رخداد های آن را فراموش کنید. کوری شما را دقیق می سازد و پس از آن تصمیم می گیرد توجه خود را به زیبایی ها بیشتر کنید. کوری قوی نوشته شده است و این یعنی می توانید پس از خواندن کتاب، چشم ها را بسته و فضا را به راحتی تصور نمایید. فضای این کتاب هولناک است و در طول خواندن دچار وحشت می شوید، وحشت از انسان! طی خواندن کوری ناراحت می شوید، می توانید احساس مخرب دیگران را تجربه نمایید، لذت ببرید و امیدوار شوید.

هر کتابی به شما درس هایی می دهد که به کمک آن راه برای با شادی زیستن و درست زندگی کردن باز می شود. در کتاب زندگی خود را طراحی کنید شما راه های حل مسئله های شغلی و ایجاد مسیرهای درستی کاری سخن می گوید، اما کوری دید بهتری از نعمت بینایی به شما می دهد، نعمتی که باید هر کسی از آن آگاه باشد تا در زندگی بتواند شادی ها و زیبایی ها را در هر لحظه ببیند، چیزی که این روزها چشم های خود را به روی آن بسته ایم.

خلاصه کتاب کوری را با این شروع می کنیم:
کوری داستانی زجر آور و تلخی را روایت می کند که در ابتدا احساس چندان خوشایندی نخواهید داشت. داستان این کتاب حول محور کور شدن و کور ماندن می چرخد، درباره چشم هایی سخن می گوید که دیگر نمی توانند چیزی ببینند و یا شاید نمی خواهند ببینند. در این داستان درباره بی هویت بودن انسان می گوید و چیزی شبیه به آخرالزمان را به تصویر می کشد.
چشم پزشک، همسر چشم پزشک، مردی که اول کور شد، دختر عینکی، پیرمردی که چشم بند داشت و پسر لوچ شخصیت های اصلی این کتاب را تشکیل می دهند.
رمان در یک چهارم راه در ارتباط با رعایت نکردن حقوق دیگران صحبت می کند. در یک لحظه یک نفر به طور عجیب و غریبی کور می شود، اما چشم های او سیاهی نمی بیند بلکه کوری آن سفید رنگ است به گونه ای که انگار او در دریایی از شیر زندگی می کند و خبری از سیاهی نیست.
پس از کور شدن این فرد، رفته رفته بر تعداد کورهای شهر افزوده می شود. در این حالت دولت احساس خطر کرده و برای حفاظت از سایرین، آن ها را از جامعه جدا می کند. این افراد در قرنطینه هستند و مجبور هستند در اوضاعی وحشتناک زندگی کنند.
در این کتاب به زن ها توجه ویژه ای شده است چرا که تنها همسر چشم پزشک است که تا آخر داستان بینایی دارد. یعنی در طول داستان چشمان او دچار مشکل نمی شود در حالیست که او خودش را به نوعی کور جا می زند.
همان طور که در خلاصه کتاب کوری گفتیم، در این داستان شما با حوادث های مختلفی رو به رو می شوید و انسان ها را در وضعیت های وحشتناکی نظاره گر خواهید بود. چیزی که حتما شما را به فکر فرو می برد.

خروج از نسخه موبایل